عوارض روانی و روان درمانی در بیماران مبتلا به ایدز

عوارض روانی  و روان درمانی در بیماران مبتلا به ایدز

بیماری ایدز

در رابطه با بیماری ایدز، توجه به این مسئله که ابتلا به  HIV به عنوان یک عفونت مزمن، کشنده و مادام العمر که با انگ اجتماعی همراه است و به عنوان عامل قوی استرسور (ایجادکننده استرس) جهت فرد  +HIV مطرح می باشد حائز اهمیت است. در مطالعات متعدد انجام شده نقش استرس مزمن از طریق تأثیر هیپوتالاموس  بر  محور  آدرنال  و  در  نهایت  کاهش  عملکرد  سیستم  ایمنی  تأیید  شده  است. استرس های  جسمی،  روانی  و  اجتماعی همچنین می تواند منجر به ایجاد رفتارهای منفی مانند مصرف مواد، برخورد و رفتارهای پرخطر جنسی گردد.

در  این  مسیر  افرادی  که  توانایی  استفاده  از  مکانیسم های  مقابله ای  مؤثر  و  انطباقی را  دارند  به  شکل مؤثرتری در رابطه با استرسورهای محیطی پاسخ داده و در طولانی مدت به میزان کمتری نسبت به استرس آسیب پذیر می گردند. در پژوهش انجام شده در سانفرانسیسکو در آمریکا مشاهده گردید که %8 مردان آلوده به HIV که تا 15سال از نظر بالینی طبیعی بوده و  15% از آنان در طی 25 سال آلودگی به ویروس، به مرحله ایدز مبتلا نشده اند دارای مشخصات زیر می باشند:

در برابر سلامتی خود احساس مسئولیت کرده و در برابر زندگی نیز متعهدند. زندگی برای این گروه دارای معنی بوده و در زندگی آنان هدف وجود دارد. این افراد در ابتلا به ایدز معانی جدیدی برای زندگی خود پیدا کرده، از حمایت اطرافیان بهره میبرند و رابطه درمانی مؤثری با پزشک درمان کننده خود برقرار کرده اند و درنهایت اینکه این گروه حقیقت بیماری خود را پذیرفته و شخصاً راه های مقابله فعالانه با بیماری را امیدوارانه خلق می کنند. توجه به این نکته حائز اهمیت است که ابتلا به اچ.آی.وی زندگی فرد را تحت الشعاع قرار داده و موجب کاهش کیفیت زندگی فرد و افزایش احتمال ابتلا به بیماری های روانی می گردد.

پژوهش های متعدد  نیاز به  حمایت های  روان شناختی  در  کنار  درمان های  دارویی  را  جهت بیماران +HIVتأیید می نماید.  از  سوی دیگر با توجه به رابطه بین سلامت روان و انجام رفتارهای پرخطر، بهبود وضعیت سلامت روان افراد +HIV با  استفاده  از  درمان های  روان شناختی  و  دارویی  می تواند  منجر  به  کاهش  رفتارهای  پرخطر  و  انتقال  ایدز توسط افراد مبتلا گردد.

برچسب زنی به بیماران HIVو پیامدهاي آن

تحقیقات  انجام  شده  در  سراسر  قاره ها  نشان  داده  که  دیدگاه  خصمانه اى  نسبت  به  افراد  مبتلا  وجود دارد. عقاید زننده ایدز محصول تأثیرات متعدد اجتماعى از جمله اسناد مسئولیت به عفونت HIV توسط خود  فرد  و  باور  به  این  که  افراد  مبتلا  «آلوده»هستند، مى  باشد. از زمان آغاز اپیدمى ایدز ،افراد مبتلا، انگ و تبعیض قابل توجهى را تجربه کرده اند. انگ ایدز در واقع مشتمل بر یک برداشت منفى و بى ارزش شدن همه جانبه دارنده آن بیمارى است.

انگ ،خصوصیتى است که فرد یا گروهى را از اکثریت جامعه جدا مى کند و در نتیجه با این فرد یا گروه با بدگمانى یا دشمنى رفتار مى شود. فرد مبتلا، به طور  فرآیندى  و  تدریجى  مى  تواند  مفاهیم  انگ  را  درونى  ساخته  و  بین  آنها  هماهنگى  به  وجود  آورد. بنابراین هم نگهدارى و هم تغییر نگرش جامعه در مورد انگ ایدز، از طریق فرآیندهاى ذهن و فرد اتفاق افتد. همچنین انگ ایدز ،دربرگیرنده امکان بالقوه براى تولید دیگر موقعیت هایی است  که  داراى  اثرات  منفى  بر  سلامت  روانى  فرد  مبتلا، نظیر  از  دست  دادن  بیمه  درمانى، تبعیض  هاى اجتماعى، بیکارى ،دسترسى  به  بهداشت  و  مشکلات  مربوط  به  خدمات  مى  باشد. 

این  امکان  محرومیت اجتماعى و تبعیض مرتبط با انگ، بر پیامدهایى در تعاملات اجتماعى با افراد مختلف، به ویژه افرادى که براى مبتلایان به HIV مهم هستند، اشاره دارد. پنج منبع  انگ  و  تبعیض   شامل  تمایلات  جنسى ،جنسیت،نژاد، قومیت  و طبقه اجتماعى شناسایى شده است. مطالعات نشان داده که گروه هاى به حاشیه رانده شده ،مانند فقرا ،اقلیت هاى نژادى و بومى ،به ویژه زنان مجرد در مقابل داغ  و تبعیض ایدز آسیب پذیرترند. بنابراین افراد مبتلا، اغلب  یک  داغ  مضاعف  را  نسبت  به  بیمارى  و  رفتارهاى  منحرف  مرتبط  حمل  مى  کنند.  عدم  آگاهى، هنجارهاى موجود فرهنگى، اجتماعى و دینى، ارزشها و باورها در مورد سن و جنس نیز از عوامل مؤثرهستند.  

  در  غنا  و  بسیارى  از  کشورهاى  صحراى  آفریقا    به طور گسترده  HIV/AIDS به  عنوان  یک  پیامد  از  نظر  فساد  جنسى  و  یا  رفتارهاى  غیراخلاقى  محسوب  مى شود. بنابراین افراد آلوده مسئول بیمارى خویش در نظر گرفته می شوند. در برخى از موارد عفونت  HIV به  عنوان  یک  مجازات  توسط  خداوند  در  پاسخ  به  گناهانى  مانند  فحشا، بى  قیدى  در  امور  اخلاقى  و جنسى، مواد  مخدر  یا  همجنس  گرایى  مطرح  مى  شود. همچنین برخی محققین  مشخص  کردند، با  وجود  تبلیغات رسانه اى ، مردم  تایلند  دانش  و  درک  کافى  از  انتقال  و    پیشگیرى  بیمارى  را  ندارند.  تصورات  غلط (واکنش  هایى  مانند  جدایى  لباسها  و  ظروف  غذا)  در  مورد    شیوه هاى  انتقال HIV هنوز  فراوانند.

نتایج تحقیقات نشان داده  که  برچسب بیمارى ایدز در زنان مبتلا مانعى براى دریافت مراقبت هاى درمانى در مراکز  بهداشتى و درمانى است. این بیماران  طرد  شدن  به  وسیله  اعضاى  خانواده، دوستان، مراقبان  بهداشتى ،کارفرمایان  و  کلیسا  را  تجربه مى کنند.  نشان  داده شده است  که  حمایت اجتماعى ،به  خصوص  حمایت  خانواده، رابطه  معنادارى  در  افشاى  وضعیت  HIV فرزندان  در  جنوب آفریقا داشت.

پژوهشگران به معناى ضمنى اجتماعى و شخصى در انگ ایدز براى افراد مبتلا اشاره کرده اند.  برخى  اثرات  روانى  منفى  آن  شامل  اضطراب ،افسردگى ،گناه ،منزوى  شدن ،اختلال  در  پویایی خانواده ،خشونت جسمى و روحى ،از دست دادن حمایت اجتماعى و زوال روابط سازنده با متخصصان بهداشت است.

سلامت روان و عفونت HIV

عفونت  اچ.ای.وی  ممکن  است  در  هر  دوره  زمانی  این  بیماری، از  زمان  کوتاهی  بعد از  مبتلا  شدن  تا زمانی  که  ایدز  پیشرفت  کرده  است، تشخیص  داده  شود.  واکنش  اولیه  که  شوک  و  ناباوری  است  ممکن است  با  افسردگی، اضطراب  و  ترس درباره  داشتن  یک  بیماری  خطرناک  و  بالقوه  کشنده  ادامه  یابد. افسردگی درمان نشده و احساس ناامیدی ممکن است با رفتار پر خطر مداوم و حتی تفکرات خودکشی مرتبط شود.

در حقیقت اختلالات روانی، اعتیاد و عفونت HIV ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته و عوامل خطر مشترکی  مانند بی خانمانی، فقر، بی مبالاتی جنسی، خشونت و پیامدهای مشترکی چون  اُنگ و تبعیض دارند.  در  مقایسه  با  جمعیت  عمومی، اختلالات  روانی  در  افراد  مبتلا  به  عفونت  ویروسHIV به  طور شایع تری دیده می شود. بر اساس  مرور  منابع غیر  ایرانی، بیش از 50 درصد بیماران HIV/AIDS حداقل یک اختلال روانی همراه نیز دارند.

مطالعه ای در ایران که به بررسی وضعیت روانی بیماران HIV مثبت مراجعه کننده به یک مرکز مشاوره بیماری های رفتاری پرداخته، آسیباختلالات وابسته به مواد را در 13درصد مبتلایان، اختلالات خلقی را در 73 درصد و اختلالات اضطرابی را در 91 درصد گزارش کرده است. نتایج تحقیقی که در مورد مراجعین مرکز مشاوره  بیماری های رفتاری بیمارستان امام خمینی صورت  گرفت ،نشان  داد  که  72درصد  از  بیماران  مبتلا  به  HIV، براساس  پرسشنامه  افسردگی شدید داشته اند.

بیش  از  30مطالعه  در  آمریکا  و  کانادا  میزان  بالای  رفتارهای  پر  خطر  اچ.ای.وی  در  بزرگسالان  دچار بیماری روانی سخت و مزمن را  نشان داده اند. چندین مطالعه  در نقاط مختلف جهان همچون (آلمان با 8/4درصد ، ایتالیا با 5/6درصد، اسپانیا با 1/5 ،آمریکا با 9/6 و زیمبابوه با 8/23درصد) نشان داده است که میزان عفونت اچ.ای.وی در میان بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی در مقایسه با جمعیت کلی در آن منطقه بسیار بالاتر است.

برخی از این اختلالات پیش از ابتلا به این عفونت وجود دارند و فرد را در معرض خطر ابتلا به آن قرار می دهند، در حالی  که  برخی  از  مشکلات  روانی  بطور  مستقیم  و  یا  غیرمستقیم  پیامد  HIV/AIDS می باشند.  بنابراین می توان ارتباط متقابل اختلالات روانی با HIV/AIDSرا در سه دسته ی زیر تشریح کرد:

  دسته  ی  اول:  برخی  از  بیماری های  روانی  افراد  را  در  معرض  خطر  بیشتری  برای  ابتلا  یا  انتقال HIV/AIDS قرار می دهند.  سه  گروه  از  این  بیماری ها  شامل  اختلالات  مصرف  مواد، اختلالات  خلقی شامل  افسردگی  و  اختلال  دوقطبی و  اختلالات  روانی  مزمن  می باشند. 

به  عنوان  مثال  مصرف  کنندگان تزریقی مواد ،که تزریق مشترک دارند یا از وسایل مشترکی برای تزریق استفاده می کنند ،در معرض خطر بالاتری برای ابتلا یا انتقال این عفونت هستند ولی حتی افرادی که از روش تزریق برای مصرف استفاده نمی کنند  نیز ،به دلیل  تماس  جنسی  غیر ایمن، زمانی  که  تحت  تاثیر  موادی  همچون  محرک ها  و  الکل هستند  و  یا  وقتی  از  رابطه  ی  جنسی  برای  بدست  آوردن  پول  یا  مواد  استفاده می کنند، در  معرض  خطر خواهند  بود.

  به  عنوان  مثالی  دیگر، افراد  مبتلا  به  اختلال  مانیا مهار  لازم  برای  کنترل  رفتارهای  پرخطر لذت  بخش  را  ندارند  و  یا  افراد  مبتلا  به  اختلالات  مزمن  روانی  و  عقب  ماندگی  ذهنی  به  دلیل  شرایط زندگی  و  بی  خانمانی  ممکن  است  در  معرض  سوء  استفاده  ی  جسمی  و  جنسی  قرار  بگیرند.

دسته  ی  دوم: عفونت  با  HIV به دلیل  استرس شدیدی  که  بر  فرد  وارد می کند، میتواند  فرد  را  در معرض ابتلا به اختلالات روانی قرار دهد. استرس های مختلفی همچون مشکلات جاری همراه با مصرف مواد، اطلاع  یافتن  از  وضعیت  آزمایش  HIV، استرس  مطلع  کردن  افراد  خانواده  و  دوستان  از  وضعیت عفونت، آغاز درمان ضد رتروویروس، زمانهایی که قصد ترک مواد را دارد و باید علایم ترک را تحمل کند، بروز  هرگونه  بیماری  طبی  همراه، مطلع  شدن  از  هرگونه  پیشرفت  سیر  بیماری  به  عنوان  مثال  افت میزان CD4 و یا افزایش بار ویروس در بدن، نیاز به بستری به ویژه در اولین بستری، مرگ یکی از افراد مهم  در زندگی ،تشخیص  استقرار  بیماری  ایدز، تغییرات  مهم  در  زندگی  مانند  از  دست  دادن  شغل، شکست در یک رابطه ی  عاطفی و  یا  نقل مکان کردن به  محل جدید و زمانی که  مشخص می شود فرد مدت زیادی زنده نمی ماند و باید تصمیمات مهمی در پایان عمرش بگیرد، از جمله استرس هایی هستند که فرد ناگزیر، در سیر بیماری با آن رو به رو می شود.

دسته ی سوم: عفونت با HIV/AIDS و یا درمان های ضد ویروسی ممکن است سیستم عصبی را تحت تأثیر  قرار  دهند  و  تظاهرات  روان پزشکی  ایجاد  نمایند  و  یا  بیماری های  زمینه ای  روانپزشکی  فرد  را  تشدید کنند. نگهداری  از  یک  بیمار  مبتلا  به  HIV/AIDS، مراقبین  و  افراد  خانواده  وی  را  متحمل  استرس  طاقت فرسایی  می کند  که می تواند به  زنجیره ای  از  مشکلات  روان شناختی  و  رنج  قابل  توجه و  یا  افت  عملکرد آنان منجر شود و از این طریق نیز بر پذیرش درمان و حمایت از بیمار برای ادامه ی مراقبت تاثیر بگذارد.

بر این اساس می توان گفت، حمایت های روانی اجتماعی، مداخلات روانشناختی و روان پزشکی میبایست به  عنوان  جزء  لاینفک  برنامه های  درمان  و  مراقبت  از  بیماران  مبتلا  به  عفونت  HIV محسوب  گردند.در هر  صورت، ابتلای  به  اختلالات  روان پزشکی  که  در  بیش  از  نیمی  از  مبتلایان  به  HIV وجود  دارد، نباید موجب گردد که این افراد، از دریافت درمان و مراقبت لازم برای عفونت HIV، محروم گردند.

در سطح جهان کاهش بروز بیماری ایدز با توجه به تاثیر آن بر مرگ و میر ،کیفیت زندگی اجتماعی و فرهنگی و جنبه های  اقتصادی  افراد  آسیب  دیده  به  عنوان  یک  اولویت  در  بحث  سلامت  جامعه  و  یکی  از  اهداف اصلی قرن 21 مطرح می باشد، که در این زمینه مشاوره در زمینه پیشگیری از عفونت اچ.آی.وی لازم و ضروری است.

روان درمانی مبتلایان به ایدز

رویکردها  و  زمینه های  روان  پویشی  عمده  برای  بیماران  آلوده  به  HIV و  مبتلایان  به  ایدز  با  خود ملامت گری، احترام به نفس و مسائل مربوط به مرگ ارتباط پیدا می کند. روان پزشکی می تواند در مدارا با احساس گناه در مورد رفتارهایی که در بروز ایدز مهم بوده اند به بیمار کمک کند. بعضی از بیماران مبتلا  به  ایدز  تصور می کنند  که  به  خاطر  سبک زندگی  انحرافی  مورد  مجازات  قرار می گیرند.  تصمیمات بهداشتی مهم نظیر شرکت در آزمایش تجربی دارو و مراقبت در مراحل تنهایی بیماری و سیستم حفاظت حیات  باید  تبیین  شود.  زمینه  عملی  عمده برای  بیماران  شامل  اشتغال، مزایای  طبی، بیمه  عمر، طرح های حرفه ای در روابط با خانواده ها و دوستان می گردد.

درمانگران باید سعی کنند تا  راحت ترین شیوه روان درمانگری را با نیازهای خـاص بیمـار مبتلا بـه ایدز سازگار  سازند.  اگرچه  بیشتر  اشکال  روان  درمانی  برای  بیماران  مبتلا  به  ایدز مفید  هستند، تعیـین نـوع درمـان توسط درمانگر و آشنایی او با شیوه های مختلف درمانی روش درمان را مشخص می کند.

به  علت احتمال کشنده بودن بیماری بیماران با کمبود زمـان مواجـه هسـتند کـه ایـن امـر ماننـد کاتالیزوری برای  کار  درمان  عمل  کرده  و  مدل های  درمان  کوتاه  مدت  را  مدل هایی  ایده  آل  بـرای  ایـن  گـروه  از بیماران می سازد.  با  طی  مراحل  مختلف  بیماری  و  تغییر  نیازها، این  بیماران  ممکن  است  برای  جلسـات متـوالی درمانی آمادگی بیشتری داشته باشند. در واقع، بیشتر درمانگران از رویکرد تلفیقی برای متناسـب سـازی  درمـان  بـا نیازهای  بیمار  در  دوره های  مختلف  بیماری  استفاده می کنند.

روان درمانی فردی ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت، حمایتی، شناختی، رفتاری یا روان پویشی باشد. ماهیت روش گروه درمانی ممکن است از روان پویشی تا حمایتی کامل متفاوت باشد. وقتی نتیجه تست  مثبت  است  فرد  آلوده  به  HIV بلافاصله  با  پرسش  فاش  ساختن  یا  شناختن  وضعیت  خود  روبرو می شود.

اکثر مشاورین توصیه می کنند که فرد تازه مبتلا شده تا زمانی که اطلاعات کافی در مورد HIV و درمان آن به دست آورده و آماده پاسخگویی به سوالاتی که ممکن است پیش آید نباشد، از بر ملا کردن موضوع  برای  دیگران  خودداری  نماید.  برخی  از  بیماران  سوالاتی  در  ارتباط  با  ایمنی  خود ،تفاوت  بین اچ.ای.وی و ایدز، مرحله بیماری و طول عمر مطرح می کنند. آمادگی بیمار برای قبول پیامد های هیجانی آشکار نظیر ابراز خشم و طرد نمودن توسط فرد دیگر باید مدنظر باشد.

به طور خلاصه برای فرد مبتلا به HIV  نه تنها باید آمادگی خود، بلکه آمادگی دیگران را هم برای آگاه شدن از وضعیت مثبت اچ.ای.وی او در نظر گرفت. در تصمیم گیری برای گفتن  یا  نگفتن به  دیگران، بیمار همچنین باید به احساس خیانت دردیگران در صورت عدم افشا موضوع توجه کند، همان موضوع در مورد محیط کاری بیمار نیز صادق است به عنوان موضوع عملی مشابه لازم است فرد تصمیم بگیرد که به همکاری قابل اعتماد ،موضوع را بازگو  کند  تا  در  مورد  حوادث  شغلی  که  ممکن  است  دیگران  در  خطر  ابتلا  قرار  گیرند  روشن  باشد.

همچنین تصمیم والدین برای آشکار ساختن موضوع برای فرزندانشان اهمیت دارد. برخی از والدین هر چه  سریعتر  موضوع  را  به  اطلاع  کودکان  خود می رسانند  در  حالی  که  عده ای  دیگر  ترجیح می دهند  از ترس دوران کودکی فرزندان، موضوع را تا سنین جوانی به آنها بازگو نکنند. همچنین موضوع سرپرستی کودکان  پس از  مرگ والدین باید  مدنظر باشد به طور کلی  با توجه به آنچه گفته شد از آن جا که شرایط بیماری مبتلایان به گونه ای است که احساس ایمنی در آنان پایین تر  است  و  برخی  از  اختلالات  روانی  و  استرس ها  در  مورد  آنها  شایع تر  است  بنابراین  دچار  نگرانی هایی در مورد مرگ و آینده زندگی خود می شوند.

این محتوا برای شما چقدر ارزشمند بود؟
عوارض روانی و روان درمانی در بیماران مبتلا به ایدز
1 از 1 رای